قطره های باران ، آرام ، خود را به شیشه پنجره می کوبند و محکم به زمین می نشینند . صدای هیاهو و خنده قطره ها ، فضای حیاط کوچکمان را پر کرده . دوست دارم بهار را با تمامی زیبایی هایش ، اردیبهشت خیال انگیز و پر شور ، درختان پر شکوفه...........

چه بویی دارد شکوفه های درخت به .

بهار همیشه خاطره درخت کوچک بادامی که سال ها پیش در مسیر دبستانمان  بود را در خاطرم تداعی می کند . شکوفه که می داد ، دوان دوان از شیب تند کوچه ای ، که درخت بادام در انتهای آن قرار داشت بالا می رفتیم ، و گاه زمان را از یاد می بردیم و سر مست عطر شکوفه ها مشغول بازی می شدیم . نمی دانم آن درخت هنوز هست یا نه ، اما در خیال من هنوز در انتهای آن کوچه بلند منتظر ما است . ای بهار ، تو پر از حرفی ، پر از خاطره ، پر از رویا . تنی به باران که می زنی ، هر بیننده ای را حیران خود می کنی .                   مرسی که هستی .