دل نوشته ها

دل نوشته های یک نویسنده تنها

این روز ها ‌‌‌‌‌......‌‌‌.‌‌‌‌...

      امروز دقیقا یک ماه و چهارده روز است که از خانه بیرون نرفتم ، تازگی هرروز تصمیم می گیرم که فردا حتما می روم بیرون ، اما فردا بی حوصله تر از امروز بیدار می شوم ، عصبی تر ، خسته تر ، داغون تر ، ............

شده ام یک همسر بی انگیزه ، یک مادر عصبانی . شاید اگر روزی دوباره درب ها باز شود و آزاد شویم از این وحشت طولانی ، دیگر شدیم مانند آن پرنده های قفسی که میل پرواز ندارند . آه خدای من ، دل خوشی های کوچکمان را به ما باز گردان ، دوباره دست به دست همدیگر دهیم ، دوباره همدیگر را محکم به آغوش بکشیم و ............ 

۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس راد

نصیحتم مکن

چه بی رحم اند ، آنان که با شکمی سیر ، به گرسنگان درس صبوری و قناعت می آموزند . ای تمام ابر های سیاه ، در هم بپیچید و آنقدر ببارید که تمام این فاصله ها را آب ببرد . که مرگ بشود خط تساوی میان تمام آدم های دنیا ، که شاید پایان یابد این ارتفاع نا همگون . تو که کفش هایت از ابر های آسمان است ، از حال من که کفش هایم از ریگ های بیابان است چه می فهمی . تو که حسرت در دل و نگاه و باورت رنگ باخته ، از حسرت کودک خیره از پشت شیشه قنادی ، چه میدانی ‌. تو همه چیز را دیکته می کنی و من تجربه ، تنم از تجربه ها آزرده است ، حرف تازه ای بزن از تجربه هایی مشترک ، که خدا می داند و من می دانم و تو ، که ما را تجربه مشترکی نیست ، مگر در تولد و مرگ . تو بنشین و از فردا های بعد صبوری بگو ، از بهشتی که در دل آسمان ها است ، من هم روی زمین ، میان آدم ها ، دنبال بهشت می گردم ، نمی دانم ، شاید بهشت هم باز سهم تو باشد .

۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس راد

حرف روز

۲۹ فروردين ۹۹ ، ۱۹:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نرگس راد